کد مطلب:148559 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:118

گفتگوی امام حسین با بدرقه کنندگان
از جمله از افرادی كه با امام حسین علیه السلام ملاقات كردند و از آن حضرت خواستند به طرف كوفه نرود، «ام سلمه همسر پیامبر صلی الله علیه و آله و ابن عباس» بودند. امام به ام سلمه فرمود: «ای مادر اگر امروز نروم فردا می روم و اگر فردا نروم روز بعدش می روم، من آن روز و ساعت و مكانی را كه در آن كشته می شوم می دانم و جای دفن خود را می شناسم و اگر بخواهی محل شهادت خود را به تو نشان می دهم، آنگاه حضرت، بسم الله را به زبان جاری نمود و زمین برای او رام و مطیع شد، تا اینكه محل شهادت خود و اصحابش را به ام سلمه نشان داد، سپس فرمود: «من روز عاشورا كه روز شنبه است كشته


می شوم.» [1] .

گفتگوهای سیاسی و دینی بین امام و افراد گوناگون در مكه همچنان ادامه داشت تا فصل مراسم حج فرا رسید، امام حسین علیه السلام كه قصد خروج از مكه داشت، از اول حج عمره (نه حج تمتع) بجا آورد، در روز هشتم ذیحجه با یاران از عمره خارج شد و بسوی عراق حركت كرد.

روز هشتم ذیحجه یا قبل از آن بود كه ابن عباس (مفسر و دانشمند معروف) به حضور امام رسید و عرض كرد: «ای پسر عمو بگو بدانم تصمیم تو چیست؟»

فرمود: «من به خواست خدا امروز یا فردا عازم حركت بسوی عراق هستم.» [2] .

و به نقل ابوالفرج اصفهانی، ابن عباس گفت: «به طرف عراق نروید، مردم كوفه نسبت به پدر و برادرت آن همه خیانت و جفا كردند و ترس آن دارم كه با تو هم چنین كنند.»

امام حسین علیه السلام فرمود: «اینها نامه های بسیاری است كه اهل كوفه نوشته اند و مرا دعوت كرده اند ناگزیر باید دعوت آنها را بپذیرم.»

ابن عباس عرض كرد: «پس تقاضا دارم اهل بیت خود را نبرید.»

امام حسین علیه السلام فرمود: «من از اهل بیت خود جدا نمی شوم و آنها


نیز حاضر به مفارقت با من نیستند.»

ابن عباس گریه سختی كرد و با حضرت وداع نمود.

از جمله از افرادی كه به حضور امام حسین علیه السلام آمد، عبدالله بن جعفر (همسر حضرت زینب علیهاالسلام) بود كه عرض كرد:

«من از ناحیه ی حاكم مكه برای تو امام گرفته ام، بسوی كوفه نروید...»

امام حسین علیه السلام فرمود: «من خوابی دیده ام كه جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا به چیزی مأمور كرده، باید بروم.»

عبدالله پسران خود عون و محمد را كه رهنمای پسران زینب علیهاالسلام بودند به كمك امام حسین علیه السلام فرستاد. [3] .

در اینجا ناگفته نماند كه مطابق بعضی از روایات، یزید گروهی از دژخیمانش را به سركردگی عمر سعد، مخفیانه مأمور كرده بود تا در مراسم حج، امام حسین علیه السلام را غافلگیر كنند، یا او را بكشند و یا اسیر كرده نزد یزید ببرند. [4] .


[1] خرائج الراوندي، ص 26- عيون المعجزات سيد مرتضي، مطابق نقل اثباة الهداة، ج 5، ص 201.

[2] تاريخ طبري، ط ليدن، ج 7، ص 273.

[3] ترجمه ارشاد مفيد، ج 2، ص 70.

[4] لهوف سيد بن طاووس، ص 62 - مقتل الحسين عليه السلام مقرم، ص 190- مثير الاحزان، ص 89- تاريخ طبري، ج 6، ص 177.